مقدمه
تحقیقات نشان میدهند سطح سلامت افراد ناتوان در مقایسه با جمعیت عمومی کمتر و در مقابل، آسیبپذیری آنها در برابر عوارض ثانویه قابلپیشگیری بیشتر است. همچنین احتمال دچارشدن افراد ناتوان به چندین بیماری مزمن به صورت همزمان در مقایسه با افراد بدون ناتوانی بیشتر است و این احتمال با تشدید ناتوانی یا تعداد آن افزایش مییابد. طبق مطالعات انجامشده شیوع بیماریهایی مانند پوکی استخوان، جراحتها، دیابت، آرتریت، آسم، بیماریهای قلبیعروقی، فشار خون وکلسترول بالا، در افرادی که ناتوانی فیزیکی و شناختی دارند بیشتر از جمعیت عمومی است
علاوه بر این، نتایج برخی مطالعات حاکی از آن است که میزان وجود رفتارهای پرخطر مانند سیگارکشیدن، رژیم غذایی نامناسب، نداشتن فعالیت فیزیکی و قرارگیری در معرض خشونت در این افراد بیشتر است. با وجود شیوع بیشتر بیماریها و عوارض ثانویه در افراد ناتوان، این افراد خدمات سلامت موردنیاز خود را به طور متناسب دریافت نمیکنند و به همین دلیل میزان نیازهای مراقبت سلامت برآوردهنشده در این گروه بیشتر از جمعیت عمومی است که این مسئله به یک نگرانی جهانی نیز تبدیل شده است
مطابق نتایج سرشماریهای ملی در سالهای گذشته، افراد ناتوان حدود 1 تا 4 درصد جمعیت عمومی در ایران را تشکیل میدهند. در دهههای گذشته اقدامات مثبتی از سوی قانونگذاران و دولتمردان مانند تصویب قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در سال 1383، قانون تصویب کنوانسیون حقوق افراد معلول در سال 1387و به دنبال آن لایحه اصلاحیه قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در سال 1396 در راستای احیای حقوق این افراد انجام شده است، اما مطالعات نشان میدهند بعد از گذشت 14 سال از تصویب اولین قانون جامع حمایت از حقوق افراد معلول، این افراد با مشکلات عدیدهای برای دسترسی به خدمات سلامت روبهرو هستند.
نبود پوششهای بیمهای برای نیازهای ویژه درمانی و توانبخشی، دسترسی فیزیکی نامناسب به مراکز درمانی و بهداشتی، زیادبودن هزینههای مستقیم خدمات درمانی و توانبخشی، ارائهنشدن خدمات توانبخشی و درمانی ویژه در بسیاری از مراکز درمانی، برخوردهای نامناسب ارائهکنندگان خدمات سلامت، زیادبودن هزینه تجهیزات توانبخشی و نبود دسترسی نامناسب به سیستم حملونقل عمومی در بسیاری از استانهای کشور همگی شاهد این مدعا هستند که نظام سلامت ما در کنار دیگر بخشهای دولتی و عمومی هنوز نتوانسته است به طور برجستهای بر مفاد قوانین موجود جامه عمل بپوشاند
برای نمونه در طرح تحول سلامت که با هدف دسترسی به پوشش همگانی سلامت طراحی و اجرا شد و باید به همه گروههای جامعه شامل افراد ناتوان تمام خدمات موردنیاز ایشان را بدون دشواریهای مالی ارائه میداد، شاهد تحولی در بهبود دسترسی این افراد به خدمات سلامت نبودهایم. در این طرح میزان پرداخت از جیب برای مراقبتهای سلامت در بیمارستانهای دولتی کاهش پیدا کرده است، اما کاملاً روشن است در این طرح از بخش اعظمی از نیازهای سلامت افراد ناتوان مانند خدمات توانبخشی، تجهیزات توانبخشی و مراقبتهای پرستاری که بخش خصوصی تأمینشان میکند، غفلت شده است
همچنین باید اشاره کرد بسیاری از نیازهای سلامت افراد ناتوان نزد بیمههای سلامت نیز بیپاسخ مانده است، چراکه هنوز بیمههای سلامت نتوانستهاند سیاستهای پایدار و ویژهای را برای ارتقای دسترسی این افراد به خدمات سلامت تدوین کنند. نبود پوششهای بیمهای برای خدمات و تجهیزات توانبخشی یا مراقبتهای دهان و دندان تنها بخشی از نیازهای پیچیده سلامت افراد ناتوان هستند که تاکنون بیمههای سلامت نسبت به آنها بیتوجه بودهاند
در مطالعات مختلفی که در ارتباط با شناسایی نیازهای سلامت و اجتماعی افراد ناتوان انجام شده است، نگرانیهای جامعه معلول کشور از توجه کم مسئولان و تصمیمگیرندگان چه در سطح ملی و چه در سطح محلی در ارتباط با مسائل مختلف مطرح شده است. این اظهارات نشان میدهد کمتوجهی به مسائل افراد ناتوان تنها به یک استان یا منطقه محدود نمیشود و به طور گسترده در بسیاری از مطالعات صورتگرفته بر آن تأکید شده است؛ برای نمونه برخی از اظهارات افراد ناتوان در این مطالعات به در اینجا آورده شده است:
«متأسفانه اکثر مسئولان مسئله را میشناسند اما به آن اهمیت نمیدهند، زیرا مسئله برای آنها مهم نیست»، «با وجودی که خیلی بر قانون سه درصد استخدام معلولان در سازمانها و شرکتها تأکید میشود، ولی از حرف تا عمل خیلی فاصله هست» ، «حتی یک کارشناس یا ناظر معلول ندارند که بتواند راهنمایی کند چه رمپهایی و با چه اندازهای بسازند، فقط خودسرانه کار میکنند. مسئولان هیچ شناختی از معلولان ندارند». «با اینکه هر اداره باید 3 درصد معلول بگیرد، اما هیچ ادارهای این را مد نظر قرار نمیدهد». «در سطح جامعه مراکزی که به معلولان خدمات خاص به ارائه میدهد، وجود ندارد و مراکزی هم که هست بیشتر برای افراد عادی است تا معلولان… کسی احوال ما را نمیپرسد مگر اینکه خودمان برویم دکتر، وگرنه کسی به فکر وضعیت ما نیست». «سازمان ما تنهاست… اگر ارگانهای دیگر کمک بدهند خدمات به والدین را خیلی بهتر از این میتوانیم ارائه دهیم، مسئولان سازمانها و ارگانهای مختلف باید با سازمان بهزیستی ارتباط داشته باشند و رأس آنها وزارت بهداشت است که میتواند با مجموعههای ذیربطش ارتباط با دستگاههای ما را قویتر کند»
No responses yet