چکیده

این مقاله مروری مبتنی بر احکام فقهی، رویکردهای حقوقی، جنبه های اجتماعی، دیدگاه های پزشکی و اخلاقی بوده و تصمیم سازی ها در رابطه با موضوع مرگ مغزی را روشن می کند. درک درست از پدیده مرگ مغزی از منظر ساختار و عملکرد مغز و نگرش جامعه نسبت به این پدیده ، به ویژه فهم وضعیت بیمار با مرگ مغزی در آینده، به تعدیل شکل و محتوای نوع تصمیمات و ریکرد درمحتوا خواهد انجامید. انسان پس از ولوج روح هویت اخلاقی یافته و این هویت تا زمان مرگ و حتی پس از آن هم با او باقی می ماند. مرگ مغزی نوواژه ای است که صاحبنظران را در حوزه های پزشکی، الهیات، حقوق و حتی جامعه را به تلاش برای کشف چالش راز مرگ واداشته است . تفاوت مرگ مغزی و مرگ مطلق موافقان و مخالفان جدی دارد که هر کدام با استفاده از استنادات مورد نظرخود، سعی دراثبات سوگیری های نگرش خود را دارند.
واقعیت این است که مرگ مغزی معادل مرگ واقعی نبوده ، چرا که رابطه بین روح و بدن کاملا منفک نمی شود . از دیدگاه اخلاق پزشکی این مهم است که برداشت ارگانهای حیاتی از بیماران مرگ مغزی یعنی پذیرش تحقق مرگ آنها است. با فرض زنده بودن بیماران مرگ مغز، برداشت هرکدام از اعضا که منجر به مرگ آنها بشود ، از نظر اخلاقی غیر قابل قبول است ، باستثناء اجازه قبلی بیمار یا تصمیم گیرنده جایگزین

Categories:

No responses yet

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *